رشد صنايع مختلف سبب افزايش انواع مختلف آلودگي مانند: آلودگي هوا، آلودگي آب­ها و آلودگي صوتي شده­است. مسأله آلودگي صوتي اگرچه نامشهود است ولي در زندگي روزانه مردم، به ويژه در کلان شهرها به طور دائم وجود دارد.. در فضاهاي خارجي نوفه­ي توليد شده از وسايل حمل و نقل همچون: اتومبيل، هواپيما، قطار و… سبب آزردگي افراد مي­شود. همچنين مي­تواند باعث ايجاد استرس و افزايش فشار خون در افراد شود. بنابراين وجود استوديوهای راديويي، تلويزيونی و سينمايي در کلان شهرها با اين همه آلودگی صوتی، طراحی آکوستيکی استوديوها را بسیار مهم و حیاتی ساخته است.

از طرف ديگر اگر طراحی آکوستيکی استوديو بصورت علمی انجام نپذيرد، می تواند علاوه بر اعمال هزينه گزاف و بی ثمر نتيجه عکس داشته باشد.   به عنوان مثال، عده ای فکر می­کنند که کارتن تخم مرغ روشي مناسب براي بهينه سازي آکوستيک است، درحاليکه علی رغم ارزان بودن آن، کارتن هاي تخم مرغ مثل خيلي از جذب کننده هاي (حتي) تجاري، تنها در باند فرکانسي محدودي عمل مي کنند. و درست در آن باندي که معمولا مشکلي جدي وجود ندارد. بنابراين بايد از اينگونه جذب کننده ها پرهيز کرد.

همچنين عده ای فکر می کنند اگر بعد از اجرای  يک Dead Room  وقتي دست مي زنند و هيچ رفلکسي نمي شنوند، مي­توانند به آن اعتماد کنند. در حاليکه اينطور نياست. اکثر اتاق هايي که به عنوان dead room  شناخته می­شونند تنها در فرکانس هاي بالا و حداکثر مياني قدرت جذب کنندگي دارند. و در فرکانس هاي باس هنوز مشکلات جدي را در آن ها مشاهده می شود: از جمله مشکل کام فيلترينگ (comb filtering).

 همينطور عده ای فکر می­کنند که استفاده از اکوالايزر و سيستم هاي ديجيتال بهينه سازي آکوستيک اتاق‌ کمک مي کنند تا بر مشکلات آکوستيک اتاق غلبه کنند. در حاليکه  ابزار الکترونيکي نمي توانند مشکلات اتاق را از بين ببرند (به استثناي جذب کننده هاي اکتيو که در مورد آن ها در ادامه جداگانه توضيح داده می­شود). در سال هاي اخير توليد کننده هاي متعددي ابزارهايي را روانه ي بازار کردند که ادعا شده، آکوستيک اتاق را به صورت خودکار مورد محاسبه قرار مي دهند و مشکلات اتاق را از بين مي برند. اما نه تنها هيچ کدام از اين سيستم ها به قول سازنده شان عمل نمي کنند، بلکه در موارد مشکلات بيشتري را هم اضافه مي کنند. حتي گاهي اين سيستم ها در ابتداي کار اين حس را به شنونده القا مي کنند که ظاهرا بهبودي چشم گير ايجاد کرده اند. اما مشکلات بعد از مدتي کار پس از “بهبود” آشکار مي شوند.

  شناخت خصوصيات آکوستيکي استوديو، اهميت ويژه اي دارد.اينکه استوديو به لحاظ آکوستيکي چه نقاط ضعفي دارد، روي چه فرکانس هايي تاکيد دارد، چه فرکانس هايي را تعديل مي کند، پانوراما را چگونه به گوش ما مي رساند، عمق را چطور،‌ و … سوالاتي هستند که اگر بي پاسخ بمانند، هرگز نمي توان با اطمينان صدايي که شنيده می­شود را مورد قضاوت قرار داد و احيانا آن را به لحاظ کيفي به حد مطلوب رساند.

پيش از هرچيز بايد اشاره کرد که بهينه سازي آکوستيک يک اتاق به معني اين نيست که جلوي ورود و خروج صدا به يا از استودیو گرفته شود، بلکه به اين معني است که استودیو را به منبعي قابل اعتماد براي کار تبديل کند.